۸ درس مهم زندگی که مردم اغلب خیلی دیر یاد میگیرند

به گزارش روبرو نیوز ، سفر زندگی یک فرآیند یادگیری است، اما حقایق خاصی وجود دارد که مردم اغلب کمی دیر متوجه میشوند. اینها درسهای زندگی هستند که میتوانند ابزار کوچک شما برای پیمایش در فراز و نشیبهای هستی باشند.
در این مقاله، بینشهایی را به اشتراک میگذاریم که میتواند به شما کمک کند آگاهانهتر زندگی کنید و از پس مشکلات زندگی بربیایید.
1) مرگ اجتنابناپذیر است
همه چیز در زندگی ناپایدار است و مرگ بخشی از این چرخه طبیعی است. با این حال، بیشتر ما زندگی خود را در جهت مخالف میگذرانیم و سعی میکنیم این امر اجتنابناپذیر را انکار کنیم.
ما روزهایمان را با حواسپرتی میگذرانیم و از فکر فانی بودن خود دوری میکنیم. اما اگر در عوض آن را بپذیریم چه؟
با تصدیق مرگ، آن را زودتر دعوت نمیکنیم، بلکه به خودمان اجازه میدهیم زندگی را کاملتر تجربه کنیم. این ما را تشویق میکند که هر لحظه را گرامی بداریم و در زمان حال زندگی کنیم - یک اصل کلیدی ذهنآگاهی.
به یاد داشته باشید، مرگ برعکس زندگی نیست، بخشی از آن است. و درک این موضوع میتواند به شما قدرت دهد که آگاهانه زندگی کنید.
2) شادی یک امر درونی است
این درسی است که شخصاً باید یاد بگیرید و زمانی که آن را بفهمید، بازی را تغییر میدهد.
افتادن در دام این فکر که شادی ناشی از عوامل بیرونی است آسان است - یک شغل موفق، یک شریک عاطفی، یک ماشین شیک. اما حقیقت این است که هیچ یک از این چیزها نمیتواند خوشبختی را تضمین کند.
شادی از درون میآید. با یافتن آرامش همانطور که هستید. این در مورد پذیرش معایب شما و تمرکز بر لحظه حال است.
ما اغلب این را خیلی دیر یاد میگیریم، پس از سالها تلاش برای به دست آوردن اعتبار از عوامل بیرونی و موفقیت مادی. اما هنگامی که این حقیقت را درک کردید، میتواند رویکرد شما را به زندگی تغییر دهد. به جای تلاش برای دستاوردهای بیرونی برای شاد کردن خود، آرامش درونی خود را بیشتر کنید.
شاد بودن یک مقصد نیست، بلکه یک روش زندگی است.
3) رنج اختیاری است
زندگی پر از فراز و نشیب است. همه ما درد را تجربه میکنیم - چه فیزیکی و چه احساسی. بخشی از انسان بودن است اما رنج؟ این انتخابی است که ما انجام میدهیم.
رنج زمانی به وجود میآید که ما در برابر درد اجتنابناپذیری که زندگی به ارمغان میآورد مقاومت میکنیم یا سعی میکنیم آن را تغییر دهیم. زمانی است که به گذشته چنگ میزنیم، از آینده میترسیم یا لحظه حال را رد میکنیم.
در حقیقت، همه اینها مبارزه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده یا آنچه ممکن است اتفاق بیفتد است، و توانایی ما برای تجربه کامل لحظه حال را از ما سلب میکند.
این بدان معنا نیست که باید احساسات خود را سرکوب کنید یا درد را نادیده بگیرید. در عوض، این در مورد پذیرش درد است اما اجازه ندهید که زندگی شما را کنترل کند.
زندگی به معنای اجتناب از درد نیست. این در مورد انتخاب این است که با پذیرش چیزها همانطور که هستند و یافتن آرامش در این پذیرش رنج نکشید.
بسیاری از انسانها این درس را دیر میآموزند، پس از چرخه ای از رنج که میشد از آن اجتناب کرد. اما پس از درک، میتواند ابزار قدرتمندی برای عبور از چالشهای زندگی با انعطافپذیری باشد.
4) نمیتوانید همه چیز را کنترل کنید
زندگی غیر قابل پیش بینی و پر از متغیرهای خارج از کنترل ما است. ما میتوانیم برنامهریزی، استراتژی و نگرانی داشته باشیم، اما حقیقت این است که همیشه جنبههایی از زندگی وجود دارد که نمیتوانیم آنها را کنترل کنیم.
اینجاست که ذهنآگاهی وارد عمل میشود. ذهنآگاهی به ما میآموزد که نیاز خود به کنترل را کنار بگذاریم و در عوض روی لحظه حال تمرکز کنیم. ما را ترغیب میکند که چیزها را آنطور که هستند بپذیریم، نه آنطور که میخواهیم باشند.
اغلب، ما این درس را پس از استرس و اضطراب زیادی که برای دستکاری نتایج صرف میکنیم، یاد میگیریم، اما هنگامی که آن را درک کنیم، میتواند یک حس عالی از آرامش و پذیرش را به ارمغان بیاورد.
هنگامی که در مورد چیزی خارج از کنترل خود احساس اضطراب میکنید، نفس بکشید، رها کنید و فقط در لحظه باشید. همه اینها بخشی از سفر ذهنآگاهی است.
5) ایگو دوست شما نیست
منیت ما اغلب مانع رشد و شادی ما میشود. این تمایلات ما را برای شناخت، تأیید اعتبار و کنترل تقویت میکند و اغلب ما را به بیراهه میکشاند.
منیت ما باعث میشود خودمان را جدا از دیگران ببینیم و این باعث میشود که بر اساس منافع شخصی رفتار کنیم. اما حقیقت این است که همه ما به هم مرتبط هستیم.
درک این موضوع اغلب در اواخر زندگی و پس از یک سری تصمیمات مبتنی بر نفس انجام میشود که منجر به نارضایتی و ناامیدی میشود. اما به محض درک، میتواند راه را برای یک زندگی رضایتبخشتر هموار کند.
6) بخشش آزادی است
درک این موضوع برای بسیاری سخت است. نگه داشتن رنجش و خشم ممکن است احساس موجهی داشته باشد، به خصوص اگر در حق ما ظلم شده باشد. اما حقیقت این است که کسی که از نبخشیدن شما بیشتر رنج میبرد، کسی نیست که به شما ظلم کرده است، بلکه شما هستید. این در مورد رها کردن احساسات منفی است که ما را در گذشته نگه میدارد. این درباره رهایی خود از زنجیر کینه و تلخی است.
ما اغلب این درس را بعداً در زندگی میآموزیم، پس از سالها حمل بارهای عاطفی غیر ضروری. اما زمانی که واقعاً بخشش را درک کرده و آن را تمرین کنیم، میتواند فوقالعاده رهاییبخش باشد.
این یک سفر آسان نیست، اما یک سفر ارزشمند است. زیرا در پایان روز، بخشش فقط به این معنا نیست که از اعمال فرد مقابل چشمپوشی کنید، بلکه به این معناست که خودتان را آزاد کنید.
7) همه چیز تغییر میکند
این ممکن است کلیشهای به نظر برسد، اما واقعیت این است که ما اغلب به جای پذیرش تغییرات، در برابر آن مقاومت میکنیم. هیچ چیز بدون تغییر باقی نمیماند. این یک اصل است که در مورد بدن ما، احساسات ما و جهان اطراف ما اعمال میشود.
ما اغلب این درس را خیلی دیر یاد میگیریم، پس از هدر دادن انرژی در مقاومت در برابر تغییر و ترس از چیزهای ناآشنا. اما زمانی که تغییر را به عنوان بخشی اجتنابناپذیر از زندگی بپذیریم، میتواند کمتر ترسناک باشد.
به جای ترس از تغییر، آن را در آغوش بگیرید. این نهتنها اجتنابناپذیر است بلکه برای رشد و پیشرفت نیز ضروری است.
8) کاری انجام ندادن میتواند سازنده باشد
برعکس به نظر میرسد، درست است؟ ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن مشغله اغلب با بهرهوری و موفقیت برابری میکند. اما واقعیت این است که مشغول بودن مداوم میتواند منجر به استرس، فرسودگی شغلی و قطع ارتباط با خود واقعی ما شود.
اینجاست که ذهنآگاهی وارد عمل میشود. یکی از اصول کلیدی ذهنآگاهی، فقط «بودن» است. این در مورد صرف زمان برای حضور ساده است، بدون نیاز به همیشه مشغول کاری بودن.
در این لحظات آرام است که میتوانیم دوباره با خودمان ارتباط برقرار کنیم، احساسات و افکارمان را درک کنیم و تعادل خود را بازیابیم.
ما اغلب این درس را خیلی دیر یاد میگیریم، پس از تجربه فرسودگی شغلی یا احساس غرق شدن در فشارهای مداوم. اما هنگامی که ارزش هیچ کاری انجام ندادن را درک کنیم، میتواند رویکرد ما به بهرهوری را متحول کند.
همیشه این نیست که کارهای بیشتری انجام دهیم. گاهی اوقات، کار کمتر انجام دادن و فقط بودن است. زیرا در سکوت «هیچ کاری نکردن»، ممکن است هر چیزی را که نیاز دارید پیدا کنید.
سخن پایانی
اینها هشت درس زندگی بودند که اغلب خیلی دیر آموخته میشوند. زیبایی زندگی در این است که هرگز از آموزش دست نکشید. هر یک از این درسها این پتانسیل را دارد که دیدگاه شما را به زندگی تغییر دهد. آنها به ما یادآوری میکنند که آگاهانه زندگی کنیم، نفس خود را رها کنیم و ناپایداری زیبای زندگی را در آغوش بگیریم.
به یاد داشته باشید، هیچ وقت برای یادگیری این درسها دیر نیست. هیچ وقت برای تغییر، رشد و زندگی آگاهانهتر دیر نیست. بنابراین در اینجا باید از خردی که زندگی ارائه میدهد - امروز و هر روز بعد از آن استفاده کنیم.
منبع: Hack spirit