۸ مشکلی که فقط افراد باهوش دارند | معایب بسیار باهوش بودن

به گزارش روبرو نیوز ، باهوش بودن یک نعمت است؛ این چیزی است که جامعه به ما میگوید. مطمئناً، حل معماهای پیچیده و تصمیمگیری سریع هیجانانگیز است، اما بسیار باهوش بودن با مجموعهای از چالشها همراه است.
آیا تا به حال احساس کردهاید که هیچکس شما را نمیفهمد یا خود را در گردابی از تفکر بیش از حد گم کردهاید؟
در این مطلب به جنبههای کمترجذاب هوش بالا میپردازیم. ما در حال بررسی 8 مشکل هستیم که فقط کسانی که ذهن تیزبین دارند می توانند واقعاً آنها را درک کنند.
1) فکر کردن به همه چیز
تا به حال شده که ساعت 3 صبح بیدار شوید و ذهنتان با افکار و ایدهها مشغول باشد؟
باهوش بودن اغلب به معنای داشتن ذهنی فعال و تحلیلی است. این برای حل مشکل عالی است، اما میتواند منجر به تفکر بیش از حد شود.
2) احساس سوءتفاهم
فردی با ضریب هوشی بالا، اغلب خود را در طول موجی متفاوت از اکثر افراد اطرافش میبیند. این در مورد تکبر یا فکر اینکه بهتر از دیگران است نیست؛ این فقط یک روش متفاوت برای پردازش اطلاعات و دیدن جهان است.
3) سندرم ایمپاستر
آیا میدانستید که برخی از افراد موفق دنیا از سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری رنج میبرند؟ از مایا آنجلو تا آلبرت انیشتین، این ذهنهای درخشان اغلب تواناییها و ارزشهای خود را زیر سوال میبردند.
سندرم ایمپاستر بر این باور است که شما آنقدر که دیگران شما را شایسته میدانند، نیستید. علیرغم شواهدی مبنی بر تواناییهای خود، احساس میکنید یک کلاهبردار هستید و منتظر هستید تا کسی فریب فرضی شما را کشف کند.
برای افراد بسیار باهوش، این میتواند یک نبرد دائمی باشد. هر چه بیشتر به دست آورید، بیشتر احساس میکنید که یک شیاد هستید. این یک تناقض است که میتواند منجر به استرس، اضطراب و شک به خود شود.
4) انتظارات بالا
با هوش زیاد اغلب انتظارات زیادی به وجود میآید.
از سنین پایین، روی بچههای باهوش اغلب برچسب «رهبران آینده» و «پدیده بزرگ بعدی» زده میشود. از شما انتظار میرود در هر کاری که انجام میدهید، عالی باشید، خواه تحصیلات، ورزش یا حتی روابط شخصی خود. اما موضوع اینجاست… سخت است.
سخت است که دائماً با چنین استانداردهای بالایی عمل کنید. یک شکست کوچک میتواند مانند پایان دنیا باشد. شما این وزن انتظار را بر روی شانههای خود حمل میکنید - گاهی از جانب دیگران، گاهی اوقات خودتان - و ممکن است فشار زیادی را متحمل شوید..
5) مشکل در یافتن افراد همفکر
اغلب پیدا کردن افراد همفکر برایشان دشوار است. این در مورد نخبهگرا بودن نیست، بلکه میل به تحریک ذهنی و ارتباط در سطح عمیقتر است. با این حال، یافتن چنین ارتباطاتی دشوار است و موقعیتهای اجتماعی را گاهی اوقات سطحی و غیرقابل تحقق میسازد.
6) کسالت در کار
بیحوصلگی در محل کار یک مشکل رایج برای افراد با هوش بالاست. کارهای روتین و تکالیف پیش پا افتاده میتواند برای ذهنی که در چالشها و انگیزههای فکری رشد میکند، خفهکننده باشد.
این بهانهای برای تنبلی نیست، کاملا برعکس. ذهنهای درخشان با تشنگی به دنبال چالشهای فکری و تلاشهای تازه هستند. با این حال، هنگامی که کارهای روزمره نتواند خلاقیت آنها را جرقه بزند، جدایی از آنها به یک امر عادی تبدیل میشود.
7) کمالگرایی
کمالگرایی مسئله دیگری است که اغلب افراد باهوش را آزار میدهد. این یک شمشیر دو لبه است.
از یک طرف، تلاش برای کمال میتواند منجر به کار با کیفیت و نتایج چشمگیر شود. از سوی دیگر، میتواند منجر به استرس، اضطراب و حتی فرسودگی شود.
8) حساسیت شدید
به گفته کازیمیرز دابروسکی، روانشناس، افراد بسیار باهوش اغلب خصیصهای به نام «تحریکپذیری بیش از حد» را نشان میدهند. این بدان معنی است که آنها ممکن است واکنشهای احساسی، حسی و فکری شدیدی داشته باشند.
این حساسیت افزایشیافته میتواند هم هدیه و هم یک نفرین باشد. میتواند منجر به همدلی و درک عمیق شود، اما باعث آشفتگی عاطفی نیز میشود.
سخن پایانی
به طور خلاصه، باهوش بودن بالا و پایینهایی دارد. در حالی که افراد باهوش میتوانند به چیزهای بزرگ دست یابند و ایدههای پیچیده را درک کنند، برای موفقیت نیز با فشار مواجه میشوند و گاهی اوقات به خود شک میکنند.
با این حال، این چالشها همچنین میتواند به آنها کمک کند تا قویتر شوند و بیشتر در مورد خود بیاموزند. با استفاده از هوش خود برای رویارویی با چالشهای زندگی، آنها میتوانند در یادگیری چیزهای جدید، حل مشکلات و درک بهتر جهان احساس خوشبختی کنند.
بنابراین، به یاد داشته باشید که هوش خود را در آغوش بگیرید و از آن به عنوان ابزاری برای هدایت زندگی بر اساس شرایط خود استفاده کنید.
منبع: expert editor