نرجس سلیمانی : من به پدرم میگفتم عمو و ناراحت میشد!
روبرونیوز: برشی از گفتوگی تازه نرجس سلیمانی فرزند ارشد شهید سلیمانی و عضو شورای شهر تهران پربازدید شده است.
نرجس سلیمانی میگوید: حاج قاسم دیر به دیر میآمدند و من هم خیلی بچه بودم. عموهای زیادی اطراف ما بودند منظورم دوستان بابا هست و از طرف دیگر، ایشان را هم دیر به دیر میدیدیم. وقتی من به ایشان میگفتم عمو، ایشان ناراحت میشد و برای اینکه جبران کند، زمانی که در باید در محدوده خارج از خط مقدم حضور پیدا میکردند، من را با خودشان به پادگان میبردند و من در یک اتاقی در کنار ایشان میماندم تا ایشان به کارهایشان میپرداختند و آخر شب برمیگشتیم و برای اینکه مرا خوشحال نگه دارد و راضی شوم دوباره با او به پادگان بروم، دور یک میدانی که یک آبنمای رنگی داشت، چندین بار با ماشین میچرخید تا من این آبنمای رنگی را ببینم. بعد پیاده میشدیم و در آن فضای پارک قدم میزدیم و با هم را میگذراندیم که مثلاً این جذابیت باعث شود که من دوباره فردا با او بروم و خسته نشوم.