درباره زهران قوام ممدانی، شهردار جدید نیویورک
از «عروسی مونسون» تا شهرداری نیویورک؛ تضاد دو جهان در یک خانواده
آیا نیویورک تاب آرمانگرایی سوسیالیستی فرزند سینمای روشنفکری هند را خواهد داشت، یا این شهر پرشتاب، او را به واقعیت سرد اقتصاد بازخواهد گرداند؟
در خانوادهای که مادرش با دوربین از سنتهای هندی انتقاد میکرد و پدرش در دانشگاه از استعمار سخن میگفت، حالا پسری ایستاده که بزرگترین شهر آمریکا را اداره میکند.
زهران قوام ممدانی، نخستین شهردار مسلمان شیعه در تاریخ نیویورک، تازهترین چهرهای است که نامش میان سیاست و فرهنگ همزمان طنین انداخته است.
او ۳۸ ساله است، در کامپالا، پایتخت اوگاندا، از پدر و مادری هندیتبار متولد شده و از هفتسالگی در نیویورک بزرگ شده است. اما آنچه بیش از هر چیز خبر شهردار شدن او را به موضوعی جذاب برای تحلیل تبدیل میکند، تضاد عمیق فکری و فرهنگی میان او و مادرش، فیلمساز جنجالی هندی، میرا نایر است.
پسر سیاستمدار، مادر فیلمساز
میرا نایر را سینمادوستان با فیلمهایی چون «سلام بمبئی» (برندهی دوربین طلایی جشنواره کن ۱۹۸۸) و «عروسی مونسون» (برندهی شیر طلای ونیز ۲۰۰۱) میشناسند؛ کارگردانی با نگاهی تند و انتقادی به سنتها، نظام طبقاتی و جایگاه زن در جامعه هند.
او در آثارش اغلب با جسارت از فشارهای مذهبی، ریاکاری اجتماعی و تضادهای درون خانوادههای سنتی پرده برداشته است — در حالیکه پسرش، زهران، از «بازگشت به کرامت انسانی، معنویت و عدالت اجتماعی» سخن میگوید.
شاید همین تضاد میان مادر هنرمند و پسر سیاستمدار است که حالا به نقطهای نمادین در فرهنگ معاصر تبدیل شده: یک نسل مهاجر شرقی که نیمی از ریشههای خود را نقد کرده و نیم دیگر را دوباره بازیافته است.
شهرداری با آرمانهای عدالتخواهانه
زهران ممدانی در کارزار انتخاباتیاش وعده داد اجارههای سرسامآور را کاهش دهد، حملونقل عمومی را رایگان کند و مهدکودکها را برای خانوادههای کمدرآمد در دسترس قرار دهد. او از منتقدان جدی سیاستهای تهاجمی آمریکا در خاورمیانه است و از حامیان پرشور مردم فلسطین به شمار میرود.
اما شاید نکتهی مهمتر در کارنامه او، تأکیدش بر سیاست انسانی در برابر سیاست اقتصادی باشد — مسیری که با دیدگاه سوسیالیستی پدرش، پروفسور محمود ممدانی، همخوانی دارد.
روی تاریک آرمانگرایی سوسیالیستی
با این حال، ناظران اقتصادی و سیاسی یادآور میشوند که تجربهی تاریخی نشان داده است تفکرات سوسیالیستی، هرچند با شعار عدالت اجتماعی آغاز میشوند، در عمل میتوانند به تمرکز قدرت، تضعیف رقابت و حتی فروپاشی ساختار اقتصادی منجر شوند.
از شوروی سابق تا ونزوئلا، بسیاری از نظامهایی که با هدف توزیع برابر ثروت شکل گرفتند، در نهایت به بحران تورم، کمبود منابع و نابرابریهای تازه دچار شدند.
بر همین اساس، برخی تحلیلگران آمریکایی هشدار دادهاند که اگر ممدانی سیاستهای اقتصادی خود را بدون پشتوانه مالی و زیرساختی دنبال کند، نیویورک ممکن است به یکی از پرچالشترین تجربههای شهری در دهه آینده بدل شود.
تضاد یا تداوم؟
در نگاه بسیاری از ناظران فرهنگی، ماجرای خانواده ممدانی بازتابی از جدال بزرگتری در جهان مدرن است: جدال میان «غربی شدن» و «بازتعریف ریشهها».
میرا نایر در سینما، با نقد صریح رسوم شرقی، راهی برای رهایی فردی گشود؛ اما پسرش در سیاست، با بازگشت به همان ریشهها، به دنبال رهایی جمعی است.
این تضاد نهتنها شخصی، بلکه تاریخی است — تضاد میان نسلی که مهاجرت کرد تا از قید سنت رها شود و نسلی که میخواهد از دل همان سنت، هویت تازهای برای خود بسازد.
زهران قوام ممدانی، شهردار مسلمان نیویورک، در نگاه اول شاید چهرهای سیاسی باشد، اما در عمق، او نمادی از تلاقی شرق و غرب، مدرنیته و سنت، مادر و پسر، هنر و سیاست است.
او فرزند فیلمسازی است که از جامعه خود فاصله گرفت تا آن را نقد کند، و خود اکنون در شهری ایستاده که میخواهد میان جهانها پلی تازه بسازد.
اما پرسش همچنان باقی است:
آیا نیویورک تاب آرمانگرایی سوسیالیستی فرزند سینمای روشنفکری هند را خواهد داشت، یا این شهر پرشتاب، او را به واقعیت سرد اقتصاد بازخواهد گرداند؟
نویسنده: دارا مجد