چماق و هویج باشگاهداری!
آقایان، چون مارگزیدهای که از ریسمان سیاه و سفید میترسد با تفسیر سلیقهای دنبال توجیه خود هستند!
هدف وسیله را توجیه نمیکند، اما به نظر میرسد آقایان، چون مارگزیدهای که از ریسمان سیاه و سفید میترسد با تفسیر سلیقهای از یک ماده قانونی، عدمصدور مجوز حرفهای را دستاویزی قرار دادهاند برای برحذر داشتن باشگاهها از ارتکاب اشتباه!
مسئله، هشدار لفظی مصطفی زارعی، رئیس کمیته صدور مجوز حرفهای درباره فعالیت باشگاههای فوتبال در رشتههای متعدد است؛ هشداری که نگرانیهای زیادی را برای هواداران تیمهایی، چون استقلال و سپاهان که در چند زمینه مختلف ورزشی فعالیت دارند ایجاد کرده است، حال آنکه با نگاهی دقیق به ماده ۱۲ که زارعی پای آن را در این مقطع زمانی از فصل به میان کشیده میتوان دریافت ماجرا بیش از آنکه یک تخلف قطعی باشد، تفسیری سلیقهای از یک ماده قانون است!
۲ قرائت از یک ماده!
زارعی میگوید ممکن است باشگاههایی که جدا از رشته اصلی خود (فوتبال) مشغول تیمداری حرفهای در دیگر رشتهها هم هستند یا موفق به اخذ مجوز حرفهای نشوند یا مجوز آنها لغو شود. او برای اثبات ادعای خود به ماده ۱۲ آیین صدور مجوز حرفهای استناد میکند؛ مادهای که به زبان ساده میگوید باشگاه متقاضی مجوز حرفهای باید تمرکز مالی، مدیریتی و حقوقیاش روی فعالیت فوتبال حرفهای باشد و ریسک مالی ناشی از فعالیتهای غیرفوتبالی نباید فوتبال را تهدید کند، یعنی اگر استقلال، سپاهان یا هر باشگاه دیگری قصد تیمداری در سایر رشتههای ورزشی دارند، باید هم شخصیت حقوقی مستقل و هم بودجه جداگانهای داشته باشند و اگر بدهیهای سایر رشتهها به فوتبال سرایت نکند، هیچ منعی فرای فعالیت در رشتههای دیگر نیست.
در واقع آیین نامه نمیگوید حق ندارید، بلکه میگوید نباید ریسک کنید. در واقع اگر هر باشگاهی در صورت داشتن حسابهای مالی مجزا، اساسنامه شفاف و تعهد کتبی بابت عدمادغام بدهیهای رشتههای دیگر با فوتبال داشته باشد، نه تنها منعی برای فعالیتهایش در دیگر حوزههای ورزشی نیست که دردسری هم بابت دریافت مجوز حرفهای برایش ایجاد نمیکند.
نگاه سختگیرانه
هشدار زارعی میتواند سختگیرانه باشد، اما مسئله تنها نوع نگاه رئیس دپارتمان صدور مجوز حرفهای نیست و مطرح شدن این بحث در این مقطع زمانی نیز خود جای بحث و سؤال دارد، هرچند با نگاهی به عملکرد ضعیف و پرایراد باشگاهها در تکمیل مدارک برای اخذ مجوز حرفهای میتوان دلایل متعددی هم برای نگاه سختگیرانه آقایان و هم مطرح کردن این بحث در مقطع کنونی یافت.
در واقع این هشدار ضمنی میتواند به دلیل سختگیریهای اخیر کنفدراسیون فوتبال آسیا در حوزه شفافیتهای مالی باشد یا سابقه تیره و تار باشگاهها در زمینه بدهیهای سنگینی که با رو آوردن آنها به فعالیت در چند رشته مختلف میتواند بیشتر و بیشتر هم شود. در واقع به نظر میرسد سابقه تعلیق یا هشدار به باشگاههای فوتبال ایران در طول سالهای گذشته در زمینه صدور مجوز حرفهای باعث بروز این رویکرد محافظهکارانه از سوی دپارتمان صدور مجوز حرفهای شده باشد؛ رویکردی که ظاهراً با هدف پیشگیری است، اما بی تردید برداشت افکار عمومی نسبت به آن تفسیر سلیقهای است! خصوصاً که تصور میشود آقایان با ناامیدی از حل و فصل این مقوله، سعی دارند با چماق کردن ماده ۱۲ بر سر باشگاهها، صورتمسئله را پاک کنند چراکه در هیچکجای دنیا فعالیت باشگاهها در چند رشته جرم نیست و در اصل بینظمی مالی است که جرم به حساب میآید، اما گویا ناتوانی آقایان در حل اصولی ماجرا، آنها را بر آن داشت تا مسئله را به شکلی دیگر حل و فصل کنند.
هشدار یا تهدید؟
در واقع تبدیل ماده ۱۲ آییننامه به ابزاری برای تهدید باشگاههایی که همزمان در چند رشته ورزشی فعالیت دارند، کور کردن گرهی است که با دست باز میشود، اما قرار است کار باز شدن آن به دلیل نگاه اشتباه آقایان به دندان بکشد. مسیر حل وفصل حقوقی این داستان که به اختلافی بین مسئولان دپارتمان صدور مجوز با کارشناسان، وکلا و باشگاههای ورزشی تبدیل شده اصلاً سخت و پیچیده نیست. در واقع کافی است اندکی واقعبینانه به ماجرا نگاه کرد تا دریافت از منظر حقوق ورزش، تفکیک شخصیت حقوقی رشتههای مختلف کلید ماجراست، همین و بس، یعنی کافی است در این گونه باشگاهها فوتبال بتواند در قالب یک شرکت یا مؤسسه مستقل تعریف شود، با حسابهای مالی شفاف، صورتهای مالی حسابرسیشده و اساسنامهای که مسئولیت بدهیها را دقیق مشخص میکند. سایر رشتهها نیز میتوانند بهعنوان نهادهای جداگانه فعالیت کنند، بدون آنکه فوتبال را درگیر تعهدات خود کنند. در اصل تفکیک حسابهای مالی، اساسنامه شفاف و تعهد رسمی مبنی بر عدمانتقال بدهی رشتههای دیگر به فوتبال، همان راهکاری است که هم در آییننامه به آن اشاره شده و هم از سوی وکلای ورزشی مورد تأکید قرار گرفته است. در چنین شرایطی، نه چندرشتهای بودن تهدید محسوب میشود و نه مجوز حرفهای ابزاری برای اعمال فشار.
مسیر اشتباه
بیشک نیت آقایان از مطرح کردن این بحث کاملاً پاک است، اما اگر قرار است اخذ مجوز حرفهای راهکاری برای اصلاح باشد، باید باشگاهها را از عدمدریافت این مجوز، به سمت شفافیت به خصوص در حوزه مالی و تفکیک ساختار سوق داد نه ترساندن آنها و برحذر داشتنشان از فعالیت در رشتههای مختلف ورزشی. بیتردید بحث آقایان از پیش کشیدن این ماجرا کنار گذاشتن والیبال، بسکتبال و کشتی نیست و ترس از انباشت بدهیهای هنگفتی است که عمدتاً کسی آنها را برای پرداخت گردن نمیگیرد، اما قطعاً راهحل مبارزه با بینظمیهای مالی آقایان وارونه نشان دادن واقعیت و ترساندن آنها نیست چراکه اشتباه را نمیتوان با اشتباه درست کرد! خصوصاً وقتی خوب میدانیم چالش واقعی فوتبال ایران انتخاب بین تکرشتهای یا چندرشتهایبودن نیست و انتخاب بین شفافیت است و آشفتگیهای مالی که بلای جان این رشته پرطرفدار شده است. در اصل اگر این ماده به ابزاری برای پاک کردن صورتمسئله تبدیل شود، نهتنها کمکی به حرفهایشدن فوتبال نمیکند که میتواند باشگاهها را به سمت و سوی اخذ تصمیمات شتابزده و غیراصولی سوق دهد!
بیتردید، اما تلخترین قسمت ماجرا این است که قرار بود مجوز حرفهای فوتبال ایران را به سمت حرفهایشدن سوق دهد، اما نه تنها حرفهای نشدیم که در عین ناباوری آنچه امروز در فوتبال جریان دارد، بحران تفسیر است و اعتماد، نه بحران قانون! به زبان سادهتر یعنی تلاش برای موظف کردن باشگاهها به قانونمداری از راههای غیرحرفهای و شاید حتی غیرقانونی!