طلسم یک استعفا

استعفای مدیرعامل باشگاه پرسپولیس گویا طلسم شده است.

کد مطلب: ۳۵۰۸۹
لینک کوتاه کپی شد
طلسم یک استعفا
به گزارش روبرونیوز،

اصولا در ایران کلمه استعفا معنای درستی پیدا نکرده است. قبل‌تر که عادل فردوسی‌پور در برنامه‌اش به هر که کنار می‌رفت کنایه می‌زد که :«استعفائوندنش!» یعنی مجبورش کردن استعفا بده، در واقع برکنارش کردن اما نخواستن ضایعش کنن. این هم فقط در فوتبال نیست، در همه جاهایی که کسی مسئولیت و میزی دارد انگار دل کندن از میز برایش چنان مشکل است که می‌گویدیا من رو برکنار کنید یا خودم کنار نمی‌رم. برای همین هم آخرین استعفایی که به معنای واقعی در خاطرم هست استعفای سید محمد خاتمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. ۲۷ تیرماه 1371 بود که روزنامه‌های جناح چپ و راست هر یک با ادبیات مخصوص به خود، ضمن چاپ متن استعفای سید محمد خاتمی، از پذیرفته شدن آن توسط رییس‌جمهور وقت هاشمی رفسنجانی خبر دادند. شایعه استعفای خاتمی از چند هفته قبلش مطرح بود و هر چند استعفا تاریخ سوم خرداد ۱۳۷۱ را پای خود داشت، با این حال متن آن نشان می‌داد که وزیر وقت ارشاد از ماه‌ها قبل یعنی دی ماه ۱۳۷۰ و پیش از برگزاری دهمین دوره جشنواره فیلم فجر، قصد خود را برای کناره‌گیری از مسئولیت به اطلاع رئیس‌جمهوری رسانده است. این نشان می‌دهد که آنقدر صبر کرده‌اند که خاتمی بلکه از خر شیطان پایین بیاید اما از هاشمی اصرار و از خاتمی انکار. اینجوری باید استعفا داد. باید دنبالت باشند که بمانی نه اینکه همه بخواهند بروی و با پررویی تمام به میزت بچسبی. 
حکایت کربلایی رضا درویش است. چند وقتی است که هوادار تجمع می‌گذارد، شعار حیا کن رها کن می‌دهد بلکه با یک استعفا خوشحالشان کند، اما او سفت به میزش چسبیده و ول نمی‌کند. اعتقاد افراطی به گوش کردن حرف هوادار نداریم. کما اینکه هوادار در بسیاری از جاها اشتباه می‌کند. یک مدیر باید تا اندازه‌ مورد نیاز بماند و کارش را انجام دهد، اما حکایت "درویش" حکایت دیگری است. هیچ جوره با هیچ سریشی به هم نمی‌چسبد. برای هواداری که عادت داشته هر فصل دست کم یک قهرمانی ببیند، بازی‌های تیمش را در آسیا ببیند، و دو بار به فینال آسیا برود رفتار درویش یک دهن‌کجی بدفرم به اوست. گیرم که رضا درویش در کارش خیلی هم موفق باشد، هر فصل هم جام گرفته باشد، اما به هر حال هر مدیریتی دوره‌ای دارد. ریاست جمهوری هم هر چهار سال است، چه برسد به مدیریت یک باشگاه فوتبال. این درست است که نتایج خوب پرسپولیس د راین سال‌ها مدیون ثبات مدیریتی بوده، اما اگر این ثبات منجر به راکد شدن و جمود ذهنی بشود چه باید کرد. از شاهکار آخر آقای مدیر هم که هیچ‌جوره نمی‌شود گذشت. بیماری بازیکنی که تازه قرارداد بسته را کجای دلمان بگذاریم؟ انگار یک دستی آمده که این تیم را روز به روز به یک تیم معمولی بیشتر نزدیک کند. هپاتیت سرژ اوریه روحیه تیم درویش را چنان پایین آورده که بعید است بتوانند از اصفهان جان سالم به در ببرند. اما سوال مهم‌تر از بازیکن مریض و ایضا تیم مریض اینجاست که چه زمانی برای استعفا مناسب است؟چه اتفاقی باید بیفتد که یک مدیر عامل یک رییس هیات مدیره یا حتی یک سرمربی استعفا دهد؟ یک سرمربی وقتی می‌بازد، وقتی چند باخت پشت هم می‌آورد اگر جنتلمن باشد و برای آبروی خودش ارزش قائل باشد استعفا می‌دهد تا سرمربی دیگری سکان را به دست بگیرد. آقای درویش، چند باخت مدیریتی باید بیاورید تا استعفا دهید؟ همه چیز توهم هوادار نیست. هوادار متوهم نیست. در بهترین حالت هم شما استعفا ندهید آنقدر آش شور می‌شود که در خروجی باشگاه را نشانتان می‌دهند. پس با یک استعفای شیک هوادار بی‌نوا را که تنها دلخوشی‌اش همین تیم مریضی است که دست‌پخت شماست خوشحال کن. بهترین وقت استعفا الان است؛ هرچند که شاید الان هم برای این کار دیر شده باشد.

 

نظرات

نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

پربازدیدترین
آخرین اخبار