«کلاغ» مهدویان زمینگیر شد؛ ترس از «ساواکیِ محبوب» دوباره سریالسازی را متوقف کرد
«کلاغ» فعلاً پروازش متوقف شده؛ نه بهخاطر کیفیت، نه بازیگران، نه حتی داستان، بلکه بهدلیل ترس از محبوب شدن یک شخصیت تاریخی مسئلهدار. حالا باید دید نسخه اصلاحشده این سریال، پس از تغییر هویت شخصیت اصلی، آیا میتواند همان روایت اولیه را حفظ کند یا با سریالی کاملاً متفاوت روبهرو خواهیم بود.
سریال تازه محمدحسین مهدویان هنوز به خط پایان نرسیده، اما پیش از رسیدن به پلتفرم، به ایست بازرسی نهادهای ناظر خورده است. «کلاغ»؛ سریالی با حالوهوای دهه ۵۰ شمسی و با بازی هادی حجازیفر، الناز ملک و محسن قصابیان، حالا بهطور موقت متوقف شده؛ توقفی که ریشه آن نه در مسائل فنی، بلکه در تعریف یک شخصیت کلیدی است.
مسأله کجاست؟ یک ساواکی که ممکن است «دوستداشتنی» شود
بر اساس اطلاعات منتشرشده، شخصیت اصلی «کلاغ» در نسخه اولیه فیلمنامه، یکی از نیروهای فعال ساواک بوده است؛ انتخابی که بلافاصله زنگ خطر را برای نهادهای ناظر به صدا درآورده. نگرانی اصلی، نه صرفاً حضور یک مأمور ساواک، بلکه احتمال ایجاد همذاتپنداری مخاطب با اوست؛ همان خط قرمزی که در سالهای اخیر بارها باعث اصلاح، ممیزی یا توقف پروژهها شده است.
در منطق نظارتی حاکم، روایت جذاب و چندلایه از شخصیتهای وابسته به ساختار قدرت در دوران پهلوی، میتواند به «تلطیف تاریخی» تعبیر شود؛ حتی اگر اثر، مدعی نقد یا روایت خاکستری باشد.
سایه «تاسیان» هنوز روی نمایش خانگی است
این اولینبار نیست که چنین حساسیتی بروز میکند. پیشتر، هنگام پخش سریال «تاسیان» نیز بحثهایی درباره همراهی مخاطب با شخصیتهای وابسته به دوران پهلوی مطرح شد. به نظر میرسد همان تجربه، حالا باعث شده نهادهای ناظر در مرحله تولید، سختگیرتر و پیشدستانهتر عمل کنند؛ تا جایی که پروژهای در میانه فیلمبرداری، متوقف میشود.
راهحل: تغییر شغل، تغییر معنا
برای عبور از این بنبست، تصمیمی کلاسیک اما معنادار گرفته شده است:
تغییر شغل شخصیت اصلی از مأمور ساواک به مأمور شهربانی
تصمیمی که در ظاهر ساده است، اما در عمل میتواند جهتگیری روایی، لحن شخصیتپردازی و حتی پیام نهایی سریال را تغییر دهد. ساواک، بار تاریخی و ایدئولوژیک سنگینی دارد؛ در حالی که شهربانی، امکان مانور بیشتری برای روایت یک شخصیت خاکستری یا دراماتیک فراهم میکند.
مهدویان؛ کارگردانی که همیشه روی لبه راه میرود
محمدحسین مهدویان کارگردانی نیست که از تاریخ معاصر فاصله بگیرد. از «ایستاده در غبار» تا «ماجرای نیمروز»، او بارها نشان داده که علاقهمند به روایتهای پرتنش و حساس است. «کلاغ» نیز در همان امتداد قرار میگیرد؛ اما به نظر میرسد مرز تحمل نهادهای نظارتی در نمایش خانگی، باریکتر از گذشته شده است.
نمایش خانگی؛ آزادی کمتر از تلویزیون؟
توقف «کلاغ» یک پرسش جدی را دوباره زنده میکند:
آیا نمایش خانگی که قرار بود فضای بازتری برای روایتهای متفاوت باشد، حالا در حال تجربه کنترل سختگیرانهتری از تلویزیون رسمی است؟
وقتی پروژهای در مرحله تولید و صرفاً بهخاطر «احتمال برداشت مخاطب» متوقف میشود، این پیام به سازندگان مخابره میشود که خط قرمزها دیگر فقط محتوایی نیستند؛ بلکه تفسیری و ذهنیاند.
«کلاغ» فعلاً پروازش متوقف شده؛ نه بهخاطر کیفیت، نه بازیگران، نه حتی داستان، بلکه بهدلیل ترس از محبوب شدن یک شخصیت تاریخی مسئلهدار. حالا باید دید نسخه اصلاحشده این سریال، پس از تغییر هویت شخصیت اصلی، آیا میتواند همان روایت اولیه را حفظ کند یا با سریالی کاملاً متفاوت روبهرو خواهیم بود.
یک چیز اما روشن است:
نمایش خانگی بیش از هر زمان دیگری زیر ذرهبین است؛ و تاریخ، هنوز خط قرمز پرهزینهای در سریالسازی ایران محسوب میشود.
نویسنده: آرزو ایرانیخواه