بیمه تکمیلی در سال ۱۴۰۴؛ گرانی بیپایان، خدمات ناتمام
در حالی که هزینه یک عمل ساده در بیمارستان خصوصی حالا به بیش از ۵۰ میلیون تومان رسیده، سقف پرداخت بعضی بیمهها برای همان خدمات همچنان زیر ۲۰ میلیون تومان باقی مانده است.

در حالی که هزینههای درمان در ایران با شتابی بیسابقه رو به افزایش است، بیمههای تکمیلی که قرار بود پناه مردم در برابر بار مالی بیماریها باشند، خود به چالشی جدید برای اقشار مختلف جامعه تبدیل شدهاند. سال ۱۴۰۴ را میتوان یکی از سختترین دورهها برای دسترسی عمومی به خدمات مؤثر بیمه تکمیلی در ایران دانست؛ سالی که در آن، بیمهداشتن الزاماً بهمعنای بیمهبودن نیست.
هزینه بیشتر، پوشش کمتر
بررسیهای میدانی از بیمهگذاران نشان میدهند که حق بیمههای تکمیلی در سال جاری بین ۳۰ تا ۶۵ درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته، اما این افزایش قیمت الزماً بهبود کیفیت یا گستردگی خدمات را به همراه نداشته است. بسیاری از شرکتهای بیمه، بهویژه در قراردادهای گروهی، سطوح تعهدات خود را کاهش دادهاند یا شرایط بازپرداخت هزینهها را سختگیرانهتر کردهاند.
بعضی بیمهشدگان گزارش دادهاند که سقف تعهدات برای جراحی، بستری، دندانپزشکی یا خدمات پاراکلینیکی در بعضی قراردادها عملاً بدون تغییر مانده یا حتی کمتر شده است. در حالی که هزینه یک عمل ساده در بیمارستان خصوصی حالا به بیش از ۵۰ میلیون تومان رسیده، سقف پرداخت بعضی بیمهها برای همان خدمات همچنان زیر ۲۰ میلیون تومان باقی مانده است.
شکاف بزرگ میان بیمه دولتی و خصوصی
در سال ۱۴۰۴، شکاف میان بیمههای تکمیلی سازمانی (ویژه کارکنان دولت و شرکتهای بزرگ) و بیمههای انفرادی و آزاد، بیشتر از همیشه به چشم میخورد. کارمندانی که زیر پوشش شرکتهای بزرگ، وزارتخانهها یا نهادهای عمومی هستند، همچنان از بیمههای نسبتاً قابلقبول بهرهمندند. اما میلیونها نفر از اقشار آزاد، بازاریها، کارگران یا رانندگان، باید برای دریافت پوششی نهچندان کامل، حق بیمههایی گزاف بپردازند.
بیمههای انفرادی تکمیلی که پیشتر برای طبقه متوسط راهحلی نیمهقابلقبول بودند، حالا از دسترس بسیاری خارج شدهاند. حق بیمه ماهانه یک طرح انفرادی معمولی با پوشش متوسط، از مرز ۸۰۰ هزار تومان در ماه عبور کرده، در حالی که بازپرداختها همچنان با تأخیر، کسر، یا موانع اداری همراه است.
گلایه از فرآیندهای کند و بیاعتمادی به شرکتها
شکایت دیگر کاربران، به زمان طولانی بازپرداخت هزینهها، برخورد نامناسب برخی شعب و ابهام در تفسیر بندهای قرارداد مربوط میشود. بسیاری از افراد نمیدانند دقیقاً چه خدماتی را میتوانند دریافت کنند یا در صورت دریافت چه مدارکی باید ارائه دهند. ابهام در اصطلاحات پزشکی، شرایط خاص، استثناها و خدمات غیرقابلپرداخت، باعث شده حتی بیمهشدگان باسابقه نیز درگیر خطا، دوبارهکاری و رد مدارک شوند.
از سوی دیگر، بسیاری از مراکز درمانی خصوصی تمایل خود را برای همکاری با بیمههای تکمیلی کاهش دادهاند. بیمارستانها و کلینیکها ترجیح میدهند بهجای پذیرش بیمهشدگان، از بیمار هزینه کامل را دریافت کنند و او را به مسیر پرپیچوخم “دریافت خسارت از بیمه” ارجاع دهند. این مدل، بار مالی را عملاً به دوش بیمار بازمیگرداند و فلسفه وجودی بیمه را زیر سؤال میبرد.
چشمانداز نگرانکننده
در نبود نظارت مؤثر از سوی نهادهای ناظر مانند بیمه مرکزی و وزارت رفاه، بازار بیمه تکمیلی به سمتی رفته که بهجای «تسکین»، منبعی برای درآمدزایی شرکتها و فشار بیشتر بر مردم شده است. افزایش تورم درمان، رشد افسارگسیخته قیمت دارو و خدمات پزشکی، و بیثباتی در تصمیمگیریهای کلان، همه دستبهدست دادهاند تا بیمه تکمیلی در ایران بیشتر از آنکه پاسخ به یک نیاز عمومی باشد، تبدیل به کالایی لوکس و ناکارآمد شود.
شکاف بزرگ درمانی
در سال ۱۴۰۴، بیمه تکمیلی دیگر تضمین سلامت نیست. فاصلهای بزرگ میان آنچه مردم از بیمه انتظار دارند و آنچه واقعاً دریافت میکنند، به وجود آمده. اگر دولت و نهادهای بیمهگر در مسیر بازنگری واقعی در عملکرد، شفافسازی قراردادها، و حمایت از بیمهشدگان گام برندارند، اعتماد عمومی به بیمهها فرسایش بیشتری خواهد یافت و در نهایت، سیستم درمان کشور نیز زیر بار بیاعتمادی فرو خواهد رفت.
نویسنده: دارا مجد