بازی با اعدام و دلار؛ بابک زنجانی چگونه دوباره به میدان برگشت؟
نام بابک زنجانی، همچنان مثل یک زخم باز در حافظه جمعی ایرانیان باقی مانده است. کسی که به جرم فساد بزرگ اقتصادی، محکوم به اعدام و رد مال شد، حالا در شرایطی که هنوز بدهی چند میلیارد یوروییاش به بانک مرکزی تسویه نشده، دوباره در رسانهها و نمایشگاههای رسمی ظاهر میشود و از سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد دلاری سخن میگوید. این تناقض آشکار، نه تنها پرسشهای عمومی را بیپاسخ نگذاشته بلکه گمانهزنیهای تازهای درباره نحوه مدیریت پروندههای فساد اقتصادی در ایران به وجود آورده است.

نام بابک زنجانی، همچنان مثل یک زخم باز در حافظه جمعی ایرانیان باقی مانده است. کسی که به جرم فساد بزرگ اقتصادی، محکوم به اعدام و رد مال شد، حالا در شرایطی که هنوز بدهی چند میلیارد یوروییاش به بانک مرکزی تسویه نشده، دوباره در رسانهها و نمایشگاههای رسمی ظاهر میشود و از سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد دلاری سخن میگوید. این تناقض آشکار، نه تنها پرسشهای عمومی را بیپاسخ نگذاشته بلکه گمانهزنیهای تازهای درباره نحوه مدیریت پروندههای فساد اقتصادی در ایران به وجود آورده است.
۱. بازی با حکم اعدام
پرونده بابک زنجانی زمانی با شدت و هیجان رسانهای همراه بود که افکار عمومی تصور میکرد نماد برخورد قاطع با فساد در حال شکلگیری است. اما روند قضایی به گونهای پیش رفت که اعدام او، با توجیه بازگرداندن اموال، متوقف شد. پرسش کلیدی اینجاست:
- آیا دستگاه قضایی میتواند میان قصاص عدالتخواهانه و معامله اقتصادی، به راحتی جابهجا شود؟
- و اگر چنین است، آیا این مدل قابل تکرار برای دیگر مفسدان اقتصادی هم خواهد بود؟
۲. تناقض در بدهیها و ثروت تازه
بانک مرکزی میگوید زنجانی همچنان بیش از ۱.۹ میلیارد یورو بدهکار است و تاکنون تنها ۱۵ میلیون دلار پرداخت کرده است. با این حال او امروز مدعی است که میتواند دهها میلیارد دلار برای اقتصاد ایران خرج کند. این معما دو فرضیه را به ذهن میآورد:
- یا منابع مالی او همچنان از شبکههای پنهان و غیرقابل شفافیت تأمین میشود؛
- یا سیستم قضایی و اقتصادی کشور، عمداً چشم خود را بر نحوه گردش مالی او بسته است.
هر دو فرض، برای مردمی که با تورم و فقر دست و پنجه نرم میکنند، به یک اندازه تلخ و بیاعتمادیزا است.
۳. بازگشت به صحنه؛ یک پیام سیاسی؟
حضور رسمی زنجانی در نمایشگاهها و مذاکرات اقتصادی، بیش از آنکه یک موضوع شخصی باشد، یک سیگنال سیاسی است. این صحنهسازیها نشان میدهد که در ساختار اقتصادی کشور، افراد به جای محاکمه واقعی، بازتولید میشوند؛ حتی اگر پیشتر نماد فساد معرفی شده باشند. این پیام آشکارا در تضاد با شعار «مبارزه با فساد» است که همواره از سوی مسئولان تکرار میشود.
۴. بحران اعتماد عمومی
مردمی که زیر بار گرانی و بیکاری خم شدهاند، وقتی میبینند یک مفسد اقتصادی با محافظ، تشریفات و مصاحبههای رسانهای آزادانه تردد میکند، به این نتیجه میرسند که در ایران، فساد نه تنها هزینه ندارد بلکه به سرمایه اجتماعی و اقتصادی هم تبدیل میشود. نتیجه چنین روندی چیزی جز فروپاشی سرمایه اجتماعی و عمیقتر شدن شکاف مردم و حاکمیت نخواهد بود.
۵. راهکار یا هشدار؟
پرونده بابک زنجانی، نه صرفاً داستان یک فرد، بلکه نماد شیوهای است که طی آن، فساد در ساختار اقتصادی ایران نهادینه شده است. اگر نهادهای نظارتی و قضایی نتوانند بهطور شفاف به افکار عمومی پاسخ دهند:
- اینکه چرا حکم اعدام لغو شد،
- چرا بدهیها تسویه نشده،
- و چرا فردی با چنین کارنامهای همچنان میداندار است،
در آینده نزدیک، هر پرونده فساد تازهای، با واکنش بیاعتمادانه و عصبی جامعه روبهرو خواهد شد. این یعنی فسادزدگی مضاعف؛ هم در اقتصاد و هم در روان جمعی مردم.
بابک زنجانی دیگر فقط یک متهم اقتصادی نیست؛ او به نماد یک معادله معیوب در حکمرانی اقتصادی ایران تبدیل شده است. معادلهای که نشان میدهد برای بعضی، فساد نه پایان راه که آغاز یک بازگشت تازه است.
نویسنده: دارا مجد