نقدی بر پروژه تازه شهرام مکری و تداوم تجربه‌گرایی او این بار در تاجیکستان

«خرگوش سفید، خرگوش سیاه»؛ تجربه‌گرایی در مرز تکرار

«خرگوش سفید، خرگوش سیاه» چه در نام و چه در سازنده‌اش، نوید بازی‌های فرمی و نمادین تازه‌ای را می‌دهد. اما سینمای امروز، تنها به فرم‌های پیچیده نیاز ندارد. بلکه به روایت‌های شفاف، مسأله‌محور و تأثیرگذار نیز محتاج است.

کد مطلب: ۳۴۹۴۱
لینک کوتاه کپی شد
 «خرگوش سفید، خرگوش سیاه»؛ تجربه‌گرایی در مرز تکرار
به گزارش روبرونیوز،

  پایان فیلم‌برداری تازه‌ترین اثر شهرام مکری با عنوان «خرگوش سفید، خرگوش سیاه» در تاجیکستان، بیش از آن‌که نویدبخش یک تجربه تازه در سینمای ایران باشد، زنگ خطری است برای تکرار فرمولی که شاید روزگاری تازه و غیرمتعارف بود، اما حالا بیم آن می‌رود که به کلیشه‌ای شخصی تبدیل شده باشد.

   شهرام مکری، فیلم‌سازی که با «ماهی و گربه» و ساختار پیچیده و جسورانه‌اش در قالب یک پلان سکانس بلند، به چهره‌ای متمایز در سینمای ایران و جهان بدل شد، در ادامه راه، با فیلم‌هایی چون «هجوم» و «جنایت بی‌دقت» همان مسیر فرم‌گرایی و روایت غیرخطی را ادامه داد. اما پرسش جدی این‌جاست که آیا ادامه‌ صرفِ تجربه‌گرایی، بدون تنوع در زبان و معنا، خودش به نوعی تکرار بدل نمی‌شود؟

  انتقال پروژه به تاجیکستان نیز، با وجود جذابیت جغرافیایی و فرهنگی، بیشتر به تصمیمی نمادین و کمی مرموز شبیه است تا ضرورتی دراماتیک یا ساختاری. آیا این تغییر مکان نشانی از عبور مکری از چارچوب سینمای رسمی ایران است؟ یا گریزی هوشمندانه برای دور زدن محدودیت‌ها؟ اگر چنین است، پرسش دیگر این است که آیا محتوای اثر، از این فرصت استفاده خلاقانه‌تری کرده یا صرفاً فضا تغییر داده‌ شده، بدون دگرگونی بنیادین در ایده‌ها؟    

   «خرگوش سفید، خرگوش سیاه» چه در نام و چه در سازنده‌اش، نوید بازی‌های فرمی و نمادین تازه‌ای را می‌دهد. اما سینمای امروز، تنها به فرم‌های پیچیده نیاز ندارد. بلکه به روایت‌های شفاف، مسأله‌محور و تأثیرگذار نیز محتاج است؛ آن هم در زمانی که واقعیت از سینما پیشی گرفته و مردم درگیر بحران‌های اجتماعی و اقتصادی بی‌سابقه‌اند.

    نکته این‌جاست که ادامه‌ مسیر تجربه‌گرایی بدون تنوع، ممکن است مخاطب خاص مکری را نیز خسته کند. همان‌طور که سینماگران مولف در سراسر جهان، دیر یا زود ناگزیرند زبان خود را بازنگری کنند، مکری نیز شاید به نقطه‌ای رسیده باشد که اگر در فرم بماند، از معنا جا می‌ماند.

  در نهایت، آن‌چه درباره این فیلم مهم‌تر از محل ساخت یا سبک بصری‌اش خواهد بود، توانایی آن در خلق معنا، پرسش و تجربه‌ای تازه است؛ تجربه‌ای که نه صرفاً در تکرار ابزارها، بلکه در کشف افق‌های جدید سینما شکل می‌گیرد.

نویسنده: فرنوش آباء

نظرات

نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

پربازدیدترین
آخرین اخبار