وداع ایران با نگارگر افسانهای؛ محمود فرشچیان جاودانه شد
اکنون، نام فرشچیان به فهرست بزرگان جاودانهای پیوست که با آثارشان مرزهای زمان را درنوردیدهاند. اگرچه پیکر او در خاک آرام خواهد گرفت، اما خطوط و رنگهایش همچنان در دل آثارش جاری است؛ گواهی زنده بر اینکه هنر، حتی پس از رفتن هنرمند، نفس میکشد.

صبح امروز، ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، ایران یکی از ستونهای هویت هنری خود را از دست داد؛ استاد محمود فرشچیان، نگارگر برجسته و چهره ماندگار هنر ایرانی، چشم از جهان فروبست. خبر درگذشت او، نهتنها جامعه هنری کشور، که عاشقان فرهنگ و هنر ایران در سراسر جهان را در بهتی عمیق فرو برد.
فرشچیان متولد اصفهان بود؛ شهری که روح نگارگری در کوچههایش جریان دارد و او این روح را با نگاهی نو به جهان معرفی کرد. آثارش حاصل آمیزشی کمنظیر از مکتب اصیل نگارگری ایرانی با ظرافتهای بصری مدرن بود. همین نگاه متفاوت باعث شد که تابلوهایش از دیوارهای کاخهای سلطنتی و موزههای ایران، راهی تالارهای بینالمللی شود؛ از موزه متروپولیتن نیویورک تا نمایشگاههای هنری اروپا و آسیا.
فرشچیان نه صرفاً یک هنرمند، که روایتگری بصری بود. او از رنگها و خطوط برای روایت داستانهایی استفاده میکرد که در حافظه جمعی ما ریشه داشتند: عشقهای حماسی، مفاهیم عرفانی، و لحظات تاریخساز. تابلو «عصر عاشورا» او، همچنان یکی از تاثیرگذارترین بازنماییهای واقعه کربلاست و نسلها را تحتتأثیر قرار داده است.
با وجود جایگاه جهانی، فرشچیان همواره نسبت به حفظ اصالت نگارگری ایرانی حساس بود. او بارها هشدار داده بود که این هنر نباید صرفاً در کتابخانهها و موزهها خاک بخورد، بلکه باید در زندگی روزمره مردم حضور داشته باشد؛ از معماری و طراحی داخلی تا محصولات فرهنگی.
درگذشت او، پرسشی اساسی را دوباره زنده میکند: چه کسانی میراثدار این خط و رنگ خواهند بود؟ میراث فرشچیان، تنها در قابهای طلایی و نمایشگاهها نیست؛ او سبکی از اندیشیدن و دیدن جهان را به ما آموخت که حفظ آن نیازمند پرورش نسل تازهای از نگارگران خلاق است.
اکنون، نام او به فهرست بزرگان جاودانهای پیوست که با آثارشان مرزهای زمان را درنوردیدهاند. اگرچه پیکر او در خاک آرام خواهد گرفت، اما خطوط و رنگهایش همچنان در دل آثارش جاری است؛ گواهی زنده بر اینکه هنر، حتی پس از رفتن هنرمند، نفس میکشد.
نویسنده: نویسا راد