وقتی اتهام، قبل از اثبات، تیتر اول میشود
پژمان جمشیدی و معمای یک موج رسانهای
نبودِ اطلاعیه رسمی درباره ماهیت اتهام، باعث شده بسیاری بپرسند: آیا رسانهها در مواجهه با چهرههای محبوب، مرز اطلاعرسانی و هیجان را گم کردهاند؟

صبح دیروز، انتشار خبر بازداشت پژمان جمشیدی، یکی از چهرههای پرطرفدار سینما و ورزش، فضای مجازی و رسانهای کشور را در چند ساعت بهشدت ملتهب کرد.
خبر، مبهم و بدون جزئیات رسمی منتشر شد؛ اما سرعت انتشار و شدت واکنشها، از هر پرونده مشابهی در سالهای اخیر بیشتر بود.
در حالیکه در سالهای گذشته، افراد دیگری از حوزه سینما با پروندههای حقوقی یا شکایتهای شخصی مواجه شدند و بسیاری از آنها حتی در سکوت و بدون انتشار رسمی اخبار، مراحل رسیدگی را طی کردهاند؛ اینبار یک نام، به طرز عجیبی در مرکز توجه رسانهها قرار گرفت.
ابهام در زمانبندی و منبع
سؤال اصلی اینجاست: چرا خبر بهگونهای منتشر شد که افکار عمومی، پیش از روشن شدن جزئیات، قضاوت خود را کرده باشد؟
منبع اولیه خبر مشخص نیست و در نهایت، هیچ مقام رسمی هنوز توضیح شفافی درباره ماهیت پرونده نداده است.
همین ابهام باعث شده بسیاری از فعالان رسانهای معتقد باشند که موج شکلگرفته بیشتر از جنس هیجان رسانهای است تا اطلاعرسانی دقیق.
چهرهای مردمی در معرض قضاوت فوری
پژمان جمشیدی در سالهای اخیر با حضور در پروژههای متعدد سینمایی و تلویزیونی، از معدود چهرههایی بوده که میان دو گروه متفاوت از مخاطبان ورزشی و هنری محبوبیت دارد.
به همین دلیل، هر خبر درباره او بهسرعت وایرال میشود و این موضوع، احتمال سوءبرداشت یا انتشار شتابزده را بالا میبرد.
در نهایت؛ رسانه یا میدان هیجان؟
نبودِ اطلاعیه رسمی درباره ماهیت اتهام، باعث شده بسیاری بپرسند:
آیا رسانهها در مواجهه با چهرههای محبوب، مرز اطلاعرسانی و هیجان را گم کردهاند؟
چرا بعضی پروندهها با سکوت خبری طی میشود، اما بعضی دیگر، به موجی ملی بدل میشود؟
پاسخ روشن نیست؛ اما یک چیز قطعی است: در عصر شبکههای اجتماعی، شهرت میتواند هم پاداش باشد و هم مجازات.
نویسنده: فرنوش آباء