دربارهٔ توقف فیلمبرداری فیلم «چشمهایش»
چشمهایی که نیمهباز ماندند؛ وقتی سینما قربانی تناقضهاست
«چشمهایش» شاید روزی دوباره ساخته شود، اما زخمی که این توقف به بدنهٔ سینمای ایران زد، تا مدتها باقی میماند. چون این فقط پروژهای هنری نبود که متوقف شد، بلکه خاطرهای از امکان ساختن، امکان گفتگو و امکان تداوم نسلهای فرهنگی هم، زیر آوار وعدهها دفن شد.

توقف پروژهٔ سینمایی «چشمهایش» به کارگردانی بهمن فرمانآرا، نه فقط یک شکست تولیدی، بلکه نشانهای روشن از بحران ساختاری در سیاستگذاری فرهنگی و نحوه تأمین مالی پروژههای هنری در ایران است. پروژهای اقتباسی از رمان ماندگار بزرگ علوی، با کارگردانی یکی از مهمترین چهرههای سینمای ایران، فقط سه هفته پس از آغاز تصویربرداری متوقف شده، آنهم بهدلیل کمبود بودجهای که از ابتدا، هشدارش داده شده بود.
فرمانآرا با صراحت گفته: «فیلم گرانی است، گفتم بودجه لازم است، گفتند تأمین میشود.» اما حالا، همان بنیاد سینمایی فارابی که حامی رسمی پروژه است، اعلام کرده «خودش هم دیگر بودجهای ندارد». تناقضی تلخ که فقط تولید یک فیلم را متوقف نکرده، بلکه اعتماد عمومی به سازوکار رسمی حمایت از فرهنگ را بار دیگر زیر سؤال برده است.
از وعده تا توقف؛ بحران از کجا آغاز شد؟
بهمن فرمانآرا گفته برای ساخت فیلم «چشمهایش» بودجهای معادل ۵۲ میلیارد تومان برآورد شده بود، اما فقط ۱۵ میلیارد تومان به پروژه اختصاص یافت. این در حالی است که توافق اولیه بر تأمین کامل بودجه بوده است. با گذشت تنها ۲۰ روز از فیلمبرداری، پروژه با کسری شدید بودجه روبهرو شده و طبق گفتهٔ کارگردان، حتی امکان پرداخت دستمزد عوامل فنی نیز دیگر وجود ندارد.
اینجا مسئله فقط یک محاسبه غلط نیست. مسئله این است که چرا پروژهای با این مقیاس و اهمیت، بدون تضمین بودجهٔ قطعی کل مسیر، وارد تولید شده؟ آیا تنها هدف، آغاز نمادین یک پروژه بوده؟ یا قرار بوده مسیر تأمین مالی «در حین اجرا» مهندسی شود؟ بهنظر میرسد، با نهادینهشدن نگاه نمایشی و سطحی به تولید فرهنگی، واقعیتها بار دیگر قربانی وعدهها شدهاند.
هیئت امنا؛ سیاستگذارانی با دستان خالی؟
بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان نهاد سرمایهگذار فیلم، تحت نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکند و سیاستگذاری آن بهعهدهٔ این هیئت امنا است:
- محسن حاجیمیرزایی (رئیس دفتر رئیسجمهور)
- سید حمید پورمحمدی (معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه)
- حسین افشین (معاون علمی و فناوری رئیسجمهور)
- سید محسن مهاجرانی (مدیر گروه فرهنگی دفتر رهبری)
- منوچهر محمدی (تهیهکننده سینما)
- مرضیه برومند (کارگردان سینما)
- حسن خجسته باقرزاده
- سیدرضا میرکریمی (فیلمساز و تهیهکننده)
- رائد فریدزاده (مدیرعامل بنیاد فارابی و رئیس سازمان سینمایی)
ترکیبی که از نظر اسمی، وزنی قابل توجه دارد، اما در عمل، در برابر یک بحران نسبتاً قابلپیشبینی، واکنش قابل قبولی نمیبینیم.
اینکه چنین ترکیبی نتواند از یک فیلم فرهنگی-تاریخی که هم اعتبار هنری دارد، هم ظرفیت اکران بینالمللی، حمایت کند، پرسشبرانگیز است.
بحران فقط مالی نیست، فرهنگی است
«چشمهایش» فقط یک پروژه اقتباسی نیست. اقتباس از رمانی که تاریخ و سیاست را از منظر فردی روایت میکند، و در قلب خود، تضاد بین استبداد و فردیت را به نمایش میگذارد، در شرایط امروز ایران، فرصتی بود برای بازاندیشی هنری و گفتوگویی بین نسلی.
اما توقف چنین فیلمی، پیام دیگری دارد: فرهنگ، در اولویت نیست. حتی وقتی قرار است فقط روایتگر باشد، نه معترض. حتی وقتی ادبیات کلاسیک را بازآفرینی میکند، نه نقد قدرت را. این یعنی مسئله فقط پول نیست، اراده است.
جمعبندی: فقط یک فیلم متوقف نشد
فرمانآرا گفته: «اگر کسی پیدا نشود، فیلم تعطیل میشود. و این تنها چیزی نیست که تعطیل میشود.» این جمله شاید دقیقترین جمعبندی وضعیت فرهنگی کشور باشد. در روزگاری که همهچیز در کشمکش بودجه و بوروکراسی است، سینما، ادبیات، تاریخ و اعتماد عمومی هم به صف تعطیلیها اضافه میشوند.
«چشمهایش» شاید روزی دوباره ساخته شود، اما زخمی که این توقف به بدنهٔ سینمای ایران زد، تا مدتها باقی میماند. چون این فقط پروژهای هنری نبود که متوقف شد، بلکه خاطرهای از امکان ساختن، امکان گفتگو و امکان تداوم نسلهای فرهنگی هم، زیر آوار وعدهها دفن شد.
نویسنده: فرنوش آباء