دیپلماسی یکطرفه؛ ویزای قطرهچکانی چین در برابر گنجینههای تاریخی ایران
انتشار تصاویر ایرانیانی که شب تا صبح مقابل سفارت چین روی زمین میخوابند، برای بسیاری نهتنها یادآور ضعف مدیریتی در حوزه روابط خارجی است، بلکه بهعنوان نماد بیاحترامی به کرامت ملی تلقی میشود. این حس زمانی تشدید میشود که همزمان خبر تمدید نمایشگاه آثار باستانی ایران در چین مطرح میشود. به تعبیر کاربران شبکههای اجتماعی: «چینیها میراثمان را میخواهند، اما به خودمان روادید نمیدهند.»

در حالی که تصاویر صفهای طولانی ایرانیان مقابل سفارت چین در اقدسیه تهران، به یکی از سوژههای پر بازتاب شبکههای اجتماعی تبدیل شده است، یک پرسش جدی در افکار عمومی شکل گرفته: چرا در حالیکه دولت جمهوری اسلامی از سال ۱۳۹۸ و بهویژه با تأکید دوباره در تابستان ۱۴۰۴، شرط روادید برای سفر اتباع چینی به ایران را بهطور کامل لغو کرده، شهروندان ایرانی برای سفر به چین باید چنین برخوردهای تحقیرآمیزی را تحمل کنند؟
این تناقض وقتی برجستهتر میشود که همزمان مقامات چینی از ایران تقاضای تمدید نمایشگاههای «شهر به شهر» آثار باستانی ایران در خاک چین را مطرح میکنند؛ آثاری که میراث مشترک بشریاند اما بدون تردید، بخشی از سرمایه نمادین و ملی ایران محسوب میشوند.
ویزای قطرهچکانی؛ دیوار بلندی میان ایران و چین
سفارت چین در تهران اعلام کرده است به دلیل «مشکلات فنی»، نمیتواند روزانه بیش از ۱۲۰ درخواست ویزا را پذیرش کند. این در حالی است که تقاضا برای سفر به چین، چه در حوزه تجارت و چه در زمینه علمی و گردشگری، بسیار بالاتر از این ظرفیت است. در نتیجه، صحنههای ناخوشایند انتظار شبانهروزی شهروندان ایرانی مقابل سفارت چین بهوجود آمده است؛ صحنههایی که بسیاری آن را نوعی بیاعتنایی آشکار به شأن مردم ایران تعبیر کردهاند.
با وجود وعدههای مقامات مبنی بر توسعه روابط «راهبردی» با چین، در عمل توازن این رابطه بهگونهای است که طرف ایرانی امتیازهای یکطرفه میدهد و در مقابل، طرف چینی سیاستهای سختگیرانهتری اعمال میکند.
میراث ایران در vitrine پکن و شانگهای
در سالهای اخیر، بیش از ۳۰۰ اثر باستانی ایرانی ـ از سفالینههای هزارههای پیشین گرفته تا اشیای فاخر دوره هخامنشی و ساسانی ـ به چین منتقل شده و در نمایشگاههای موقت به نمایش درآمدهاند. این نمایشگاهها با استقبال گسترده بازدیدکنندگان چینی همراه بوده و بارها تمدید شدهاند.
اکنون اما در حالیکه چین درخواست تمدید دوباره این نمایشگاهها را داده است، ایرانیان میپرسند: چرا دسترسی به گنجینههای ما برای مخاطب چینی آسانتر از سفر یک شهروند ایرانی به چین است؟ آیا این نوعی نابرابری آشکار فرهنگی و دیپلماتیک نیست؟
تناقض استراتژیک؛ گردشگر چینی یا تاجر ایرانی؟
لغو یکطرفه روادید برای اتباع چین، در ابتدا با توجیه جذب گردشگران چینی و تقویت صنعت گردشگری ایران انجام شد. اما در عمل، حجم گردشگران چینی که وارد ایران شدند هیچ تناسبی با انتظارات اولیه نداشت. برعکس، حجم تقاضای سفر تجار و دانشجویان ایرانی به چین ـ به دلیل جایگاه این کشور در اقتصاد و آموزش جهان ـ روز به روز بیشتر شده است.
به بیان دیگر، سیاستی که قرار بود دروازههای ایران را به روی «موج گردشگران چینی» باز کند، اکنون به مسیری یکطرفه بدل شده که منافع عمدتاً به سود پکن جریان دارد.
بازتاب اجتماعی؛ احساس تحقیر و بیعدالتی
انتشار تصاویر ایرانیانی که شب تا صبح مقابل سفارت چین روی زمین میخوابند، برای بسیاری نهتنها یادآور ضعف مدیریتی در حوزه روابط خارجی است، بلکه بهعنوان نماد بیاحترامی به کرامت ملی تلقی میشود. این حس زمانی تشدید میشود که همزمان خبر تمدید نمایشگاه آثار باستانی ایران در چین مطرح میشود. به تعبیر کاربران شبکههای اجتماعی: «چینیها میراثمان را میخواهند، اما به خودمان روادید نمیدهند.»
رابطه ایران و چین در سالهای اخیر، همواره با واژههایی چون «راهبردی» و «همکاری بلندمدت» توصیف شده است. اما واقعیت میدانی نشان میدهد که این رابطه بهجای توازن، بیشتر به سمت امتیازدهی یکطرفه ایران پیش رفته است. از لغو یکجانبه روادید برای اتباع چینی گرفته تا انتقال آثار باستانی چند هزار ساله ایران به موزههای چین، در مقابل تنها چیزی که ایرانیان تجربه میکنند، صفهای طولانی و ویزای قطرهچکانی است.
این پرسش همچنان بیپاسخ مانده است: آیا وقت آن نرسیده که سیاستگذاران ایرانی بازنگری جدی در مناسبات فرهنگی و دیپلماتیک با چین داشته باشند تا کرامت شهروند ایرانی در معادلات بینالمللی قربانی نشود؟
نویسنده: دارا مجد