«خانهریز»؛ رؤیای خانهدار شدن یا رسمیتبخشی به فقر مسکن؟
مدل، عملاً اعترافی غیرمستقیم به این واقعیت است که سیاستگذاران دیگر امیدی به خانهدار شدن بخش بزرگی از مردم ندارند و بهجای حل مسئله، شکل آن را تغییر دادهاند: اگر نمیتوانید خانه بخرید، متراژش را آنقدر کوچک میکنیم که بتوانید بخشی از آن را بخرید.
در روزهایی که قیمت مسکن در تهران به شکلی سرسامآور از توان بخش بزرگی از جامعه خارج شده، سازمان سرمایهگذاری شهر تهران از طرحی تازه رونمایی کرده که نامش بهاندازه خود ایده، بحثبرانگیز است: «خانهریز». مدلی که به شهروندان اجازه میدهد نه یک خانه، بلکه فقط ۱۰۰ سانتیمتر مربع از یک آپارتمان در حال ساخت را بخرند؛ یعنی سهمی کوچکتر از یک میز تحریر، اما با برچسب «مالکیت».
نوید خاصهباف، مدیرعامل این سازمان، این طرح را پاسخی نوآورانه به بحران مسکن معرفی میکند؛ مدلی که به گفته او امکان سرمایهگذاری خرد را فراهم میکند و شهروندان میتوانند با خرید تدریجی «خانهریزها»، سرمایه خود را بزرگتر کنند. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا «خانهریز» راهحل بحران مسکن است یا صرفاً پذیرفتن رسمی ناتوانی مردم در خرید خانه؟
مالکیتِ نمادین در برابر واقعیت تلخ بازار
در طرح «خانهریز»، فرد نه صاحب یک واحد مسکونی، بلکه دارنده سهمی ناچیز از ملکی است که هنوز ساخته نشده. سهمی که نه امکان سکونت دارد، نه حق تصمیمگیری واقعی، و نه تضمینی برای تبدیل شدن به «خانه» به معنای کلاسیک آن. اینجا با نوعی مالکیت نمادین روبهرو هستیم؛ مالکیتی که بیشتر شبیه برگه سهام است تا سرپناه.
این مدل، عملاً اعترافی غیرمستقیم به این واقعیت است که سیاستگذاران دیگر امیدی به خانهدار شدن بخش بزرگی از مردم ندارند و بهجای حل مسئله، شکل آن را تغییر دادهاند: اگر نمیتوانید خانه بخرید، متراژش را آنقدر کوچک میکنیم که بتوانید بخشی از آن را بخرید.
سرمایهگذاری یا قمار کنترلشده؟
مدافعان طرح میگویند «خانهریز» شفاف است، پیشرفت پروژه ماهانه گزارش میشود و سازندگان خوشنام انتخاب شدهاند. اما تجربههای قبلی بازار مسکن در ایران نشان داده که شفافیت روی کاغذ، لزوماً امنیت در عمل نیست. خریدار خرد در این مدل، در نهایت وابسته به مزایده، قیمت روز بازار و تصمیمات کلان است؛ بدون آنکه ابزار کافی برای مدیریت ریسک داشته باشد.
از سوی دیگر، این طرح بیش از آنکه «مسکنمحور» باشد، سرمایهمحور است. خانه در اینجا نه محل زندگی، بلکه کالایی برای حفظ ارزش پول یا سودآوری احتمالی است. پرسش اینجاست: آیا ورود رسمی نهاد شهری به چنین مدلی، به معنای تشدید نگاه سرمایهای به مسکن نیست؟
عادیسازی بحران، نه حل آن
«خانهریز» شاید برای گروهی از سرمایهگذاران خرد جذاب باشد، اما برای میلیونها شهروندی که بهدنبال یک سقف امن هستند، بیشتر شبیه یک پیام ناامیدکننده است: بازار مسکن آنقدر دور از دسترس شده که حالا باید آن را سانتیمتر به سانتیمتر خرید.
منتقدان میگویند این طرح بهجای آنکه به کاهش قیمت، افزایش عرضه واقعی یا تقویت قدرت خرید منجر شود، بحران مسکن را عادیسازی میکند. وقتی مالکیت ۱۰۰ سانتیمتر مربع بهعنوان یک «فرصت» معرفی میشود، عملاً شکست سیاستهای کلان مسکن به زبان نرم و نوآورانه بازگو میشود.
پرسشهای بیپاسخ
هنوز مشخص نیست در صورت رکود بازار، تأخیر پروژه یا افت قیمت مسکن، چه نهادی پاسخگوی ضرر خریداران خرد خواهد بود. همچنین روشن نیست این مدل تا چه اندازه میتواند به سوداگری دامن بزند و شکاف میان «خانه بهعنوان نیاز» و «خانه بهعنوان دارایی مالی» را عمیقتر کند.
طرح «خانهریز» بیشک یکی از جنجالیترین ایدههای مسکن در سالهای اخیر است؛ طرحی که از یکسو میخواهد خود را نوآورانه و مردمی نشان دهد و از سوی دیگر، ناخودآگاه تصویری تلخ از آینده مسکن در ایران ترسیم میکند. آیندهای که در آن، خانه دیگر چهاردیواری برای زندگی نیست، بلکه سهمی چند سانتیمتری در بازاری پرریسک است.
سؤال نهایی این است: آیا «خانهریز» پلی است برای رسیدن به خانه، یا فقط یادگاری کوچک از رؤیایی بزرگ که دیگر دستیافتنی نیست؟
نویسنده: شهاب دانا