بازگشت پژمان جمشیدی؛ پاسخ به شایعات یا آغاز فصلی تازه از یک پرونده رسانهای؟
پژمان جمشیدی حالا به ایران برگشته، بیآنکه هنوز درباره ماجرا شفافسازی کرده باشد. آیا این سکوت بخشی از یک استراتژی حقوقی و حرفهای است؟ یا نشانهای از بیاعتمادی کامل به فضای رسانهای کشور؟
پژمان جمشیدی پس از سفر پرحاشیهاش به کانادا، به ایران بازگشت؛ اما هنوز هیچ واکنشی رسمی از او درباره یکی از جنجالیترین پروندههای رسانهای سال شنیده نشده است.
سکوتی طولانی که حالا پرسشهای تازهای را زنده کرده: آیا جمشیدی بالاخره تصمیم دارد روایت خودش را بگوید؟ یا ترجیح میدهد همچنان سکوت کند تا گرد فراموشی روی ماجرا بنشیند؟
از یک اتهام تا دو روایت متناقض
انتشار خبر اتهام «تجاوز» علیه جمشیدی از سوی خبرگزاری میزان — رسانه رسمی قوه قضاییه — شوکی بزرگ بود. حرکتی کمسابقه که از همان ابتدا رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت. چرا چنین خبری باید با نام صریح یک چهره شناختهشده منتشر شود، در حالیکه رویه معمول رسانهای، تا پیش از اثبات جرم، اجتناب از ذکر نام متهم است؟
با این حال، درست در روزهایی که فضای مجازی پر از قضاوت و هیاهو بود، جمشیدی سکوت کرد. نه بیانیهای، نه مصاحبهای، نه حتی یک استوری ساده. همین واکنش صفر، او را از دام خطاهای هیجانی نجات داد؛ هرچند هزینهی سنگین بیدفاع ماندن در برابر موج شایعات را هم پرداخت.
در میان انبوه رسانههایی که خبر را پوشش دادند، تنها روزنامه فرهیختگان بود که در گزارشی از انتشار شتابزده خبر اولیه انتقاد کرد و نوشت:«هرکس به پژمان جمشیدی تهمت زده، باید عذرخواهی کند.» آن هم رسانهای که در شرایط دیگر برای برچسب زدن به چهرهها همیشه در صف اول است و همین موضوع ابهامات ابعاد رسانهای ماجرا را بیشتر کرد.
نقش خانواده در هیاهوی بیپایان
در سوی مقابل، مصاحبه مادر دختر شاکی با هممیهن، ورق تازهای از ماجرا را رو کرد. گفتوگویی که بهجای تمرکز بر روند قضایی، بیشتر بر جنبههای احساسی و خانوادگی پرونده تأکید داشت و پرسشهایی تازه ایجاد کرد: چرا درست در میانهی فروکشکردن فضا، چنین مصاحبهای انجام شد؟ و هدف از آن چه بود؟
در همین زمان، مامک جمشیدی، خواهر پژمان، با استوریهایی احساسی، دوباره ماجرا را به صدر اخبار آورد — رفتاری که از سر دلسوزی بود، اما در عمل باعث شد موج توجه رسانهای از نو شعلهور شود.
سکوت حسابشده یا بیپاسخ ماندن؟
پژمان جمشیدی حالا به ایران برگشته، بیآنکه هنوز درباره ماجرا شفافسازی کرده باشد. آیا این سکوت بخشی از یک استراتژی حقوقی و حرفهای است؟ یا نشانهای از بیاعتمادی کامل به فضای رسانهای کشور؟
پرونده جمشیدی، صرفاً داستان یک شایعه یا اتهام نیست؛ بلکه نشانهای از شکاف عمیق میان «سرعت رسانه» و «صحت خبر» در ایران امروز است.
باید دید در روزهای آینده، آیا این سکوت شکسته میشود و افکار عمومی با ابعاد جدیدی از پرونده روبهرو خواهد شد یا نه؟
نویسنده: نویسا راد