بهسادگی آقا کریم
تساوی آبرومندانه پرسپولیس در تبریز، بار دیگر پیچیدگیهای نالازم کار هاشمیان را زیر سؤال برد.
اگر قرار باشد خلاصه داستان بازی تراکتور- پرسپولیس را بنویسیم، باید بگوییم ۲سوپرگل، حیثیت یک بازی ضعیف و کمرمق را نجات داد. انتظارات از تقابل ۲تیم پرهوادار فوتبال ایران بسیار بیش از اینها بود، اما آنها با هراسی بزرگ از شکست به مصاف هم رفتند و شاید اگر اخراج مرتضی پورعلیگنجی نبود، بازی با مساوی بدون گل به پایان میرسید. به این اعتبار، میتوان گفت مسابقه تازه از دقیقه۷۷ شروع شد. پیشکشیدن تراکتور برای استفاده از مزیت نفریاش درنهایت باعث شد آنها با گل بسیار زیبای امیرحسین حسینزاده در آستانه کسب پیروزی قرار بگیرند، اما گل استثنایی مارکو باکیچ از روی ضربه ایستگاهی در آخرین دقیقه، بار دیگر همهچیز را برابر کرد؛ تساوی یک - یک که حتما خیلی مهیجتر از آن مساوی یخ و دوستنداشتنی صفر - صفر بود.
با همه اینها اما اجازه بدهید سوژه اصلی مطلب، کریم باقری باشد؛ مردی که باز هم برخلاف میلش سرمربی موقت پرسپولیس شد و درست مثل فصل گذشته در بدترین شرایط هم به تراکتور نباخت. در مورد خودداری آقاکریم از پذیرفتن هدایت پرسپولیس با وجود همه اصرارها، مطالب ستایشآمیز زیادی نوشته شده. بالاخره در کشوری که خیلیها برای رسیدن به پست و مقام دست و پا میزنند، همین که یک نفر سطح تواناییهای خودش را بشناسد و جایی که حس میکند اندازهاش نیست وارد نشود، اتفاق مبارک و قابل اعتنایی است. با این حال باقری حتی در همین تجارب کوتاه و با اکراه هم عملکردی داشته که مثلا از وحید هاشمیان در دوره سرمربیگری پرسپولیس دیده نشد.