درباره نقد سینمایی جنجالبرانگیز دهباشی
وقتی منتقد، قربانی تناقض میشود؛ نگاهی به لحن و موضع عجیب حسین دهباشی درباره «پیرپسر»
دهباشی که معمولاً با نگاهی از بالا و زبان نیشدار شناخته میشود، در اینباره فراتر رفت و حتی از توقیف فیلم دفاع کرد؛ آنهم با عباراتی که نه تنها در خدمت نقد نبود، بلکه رنگوبوی نوعی پاکسازی فرهنگی به خود میگرفت.

«پیرپسر» شاید فیلمی باشد که سلیقه همه را تأمین نکند. نقد بر آن، حق هر منتقد و مخاطبی است. اما وقتی نقد جای خود را به لحن تمسخرآمیز، قضاوتهای شخصی و حمله به عوامل فیلم میدهد، دیگر نامش نقد نیست.
آنچه حسین دهباشی در واکنش به «پیرپسر» منتشر کرد، نمونهای از همین رفتار است: بیشتر شبیه یک توهین رسانهای بود تا تحلیلی سازنده.
دهباشی که معمولاً با نگاهی از بالا و زبان نیشدار شناخته میشود، در اینباره فراتر رفت و حتی از توقیف فیلم دفاع کرد؛ آنهم با عباراتی که نه تنها در خدمت نقد نبود، بلکه رنگوبوی نوعی پاکسازی فرهنگی به خود میگرفت.
اما نکته مهمتر اینجاست: حسین دهباشی سالها در مقام یک فعال رسانهای و مستندساز، خودش منتقد سانسور بوده. کسی که در مستندهایش به تکرار از آزادی بیان، مبارزه با انحصار رسانهای و نقد قدرت گفته، چطور امروز به دفاع از توقیف و سانسور یک اثر هنری رسیده؟ این چرخش، صرفاً تغییر موضع نیست؛ نوعی تناقض رفتاری و فکریست که اعتماد به صدای منتقد را زیر سوال میبرد.
آیا چون سلیقهاش با فیلم جور نبوده، باید پلتفرم پخش آن توقیف شود؟ آیا آزادی بیان فقط تا وقتی خوب است که با دیدگاه او هماهنگ باشد؟ اینجا دقیقاً مرزیست که بسیاری از منتقدان مسئول، از آن عبور نمیکنند: اینکه سلیقه شخصی را به معیاری برای حذف یا تحقیر آثار تبدیل کنند.
نقد باید روشنگر باشد، نه تخریبگر. باید راه باز کند، نه دهان ببندد. دهباشی در این واکنش، نه تنها کمکی به گفتوگو درباره سینما نکرد، بلکه بهنوعی حاشیه پررنگتر از خود فیلم ساخت. و این، نه برای فیلم سودی دارد، نه برای جایگاه خودش در رسانه.
نویسنده نقد: دارا مجد