عبور یک درام اجتماعی از سد کمدیها و رکوردهای تاریخی گیشه
«پیرپسر»؛ رکوردشکنی در سکوت کمدیها
در روزگاری که کمدیهای پرفروش، بازار اصلی گیشه را در سینمای ایران قبضه کردهاند، یک درام اجتماعی توانست بیسروصدا مرزها را جابهجا کند. فیلم سینمایی «پیرپسر» به کارگردانی اکتای براهنی، پس از تنها کمتر از دو ماه اکران، با فروش ۱۲۲ میلیارد تومان و سهم چشمگیر ۷۰ درصدی از طریق سایت «سینماتیکت»، به پرفروشترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران تبدیل شد.

در روزگاری که کمدیهای پرفروش، بازار اصلی گیشه را در سینمای ایران قبضه کردهاند، یک درام اجتماعی توانست بیسروصدا مرزها را جابهجا کند. فیلم سینمایی «پیرپسر» به کارگردانی اکتای براهنی، پس از تنها کمتر از دو ماه اکران، با فروش ۱۲۲ میلیارد تومان و سهم چشمگیر ۷۰ درصدی از طریق سایت «سینماتیکت»، به پرفروشترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران تبدیل شد.
عبور از «مست عشق»
تا پیش از این، رکورد در اختیار فیلم «مست عشق» با فروش ۱۲۰ میلیارد تومان بود. «پیرپسر» با عبور از این مرز، نشان داد که آثار غیرکمدی نیز میتوانند با تکیه بر کیفیت داستان، بازیها و کارگردانی، به موفقیتی فراتر از انتظار دست یابند.
ترکیب متفاوت و روایت پرتعلیق
اکتای براهنی در «پیرپسر» با بهرهگیری از حضور بازیگران شاخصی چون حسن پورشیرازی، لیلا حاتمی، حامد بهداد و محمد ولیزادگان، روایتی پرتعلیق را در بستری از درامی اجتماعی به تصویر کشیده است. فیلم نه به دام شعارزدگی افتاده و نه در پی شوکآفرینی تصنعی بوده؛ بلکه با فضاسازی دقیق و شخصیتپردازی عمیق، تماشاگر را تا لحظه آخر درگیر نگه میدارد.
رمز موفقیت؛ از زبان آمار
موفقیت «پیرپسر» فقط در رقم فروش خلاصه نمیشود؛ سهم ۷۰ درصدی فروش آنلاین از طریق سینماتیکت، نشاندهنده تغییر الگوی خرید بلیت و جذب تماشاگرانی است که حتی پیش از حضور در سالن، انتخابشان قطعی شده است. این رقم همچنین به معنای بازاریابی هدفمند و موفق در فضای دیجیتال است که به رشد فروش کمک کرده.
پیام رکوردشکنی
موفقیت این فیلم یک پیام مهم برای سینمای ایران دارد: تماشاگر ایرانی، همچنان آماده استقبال از آثار جدی و متفاوت است، به شرط آنکه قصهای درست، کیفیتی بالا و تبلیغاتی هوشمندانه در کار باشد. «پیرپسر» نشان داد که گیشه سینما را نمیتوان صرفاً به کمدیها سپرد و هنوز هم آثار اجتماعی و درامهای پرمایه میتوانند به قلب مخاطب و صدر جدول فروش راه یابند.
نویسنده: دارا مجد