دیواری کوتاهتر از سینما نیست؛ چرا تعطیلیها همیشه سراغ سالنها میآیند؟
این بیعدالتی زمانی بیشتر به چشم میآید که بدانیم یک روز تعطیلی برای یک سینما در تهران میتواند تا چندصد میلیون تومان ضرر مستقیم به همراه داشته باشد. در شرایطی که فروش بلیت به سختی هزینههای جاری را جبران میکند، چنین تصمیمهایی ضربه مهلکی به تداوم چرخه اقتصادی سینما وارد میآورد.

در روزهایی که کافهها و رستورانهای موزیکال با چراغهای روشن و میزهای پررفتوآمد به کار خود ادامه میدهند، پردههای سینما یکییکی خاموش میشوند. این تناقض نه فقط برای مخاطب سینما بلکه برای فعالان این صنعت به معمایی جدی بدل شده است: چرا همیشه نخستین جایی که در تعطیلات مناسبتی قفل میخورد، سالن سینماست؟
سعید خانی، پخشکننده شناختهشده، در تازهترین واکنش خود با انتقاد از «انفعال متولیان سینما و شورای صنفی نمایش» گفته است: «وقتی مراکز تجاری، کافهها و رستورانهای موزیکال باز هستند، چرا تنها سینما باید تعطیل شود؟ این تصمیم نهتنها عادلانه نیست بلکه رمقی برای ادامه فعالیت بخش خصوصی باقی نمیگذارد.»
اقتصاد لرزان سینماداری در ایران
سینماهای ایران سالهاست با مشکلات عدیده دستوپنجه نرم میکنند؛ از کاهش تماشاگر تا افزایش هزینههای نگهداری. در این میان، هر روز تعطیلی ناگهانی، مثل پتکی بر سر سینماداران خصوصی فرود میآید. کافی است شب تعطیلاتی خاص فرا برسد، بلافاصله دستور به تعطیلی سینما صادر میشود؛ در حالی که همان شب، مراکز خرید پر از مشتریاند و رستورانها میزهای رزرو را یکی پس از دیگری پر میکنند.
این بیعدالتی زمانی بیشتر به چشم میآید که بدانیم یک روز تعطیلی برای یک سینما در تهران میتواند تا چندصد میلیون تومان ضرر مستقیم به همراه داشته باشد. در شرایطی که فروش بلیت به سختی هزینههای جاری را جبران میکند، چنین تصمیمهایی ضربه مهلکی به تداوم چرخه اقتصادی سینما وارد میآورد.
نگاه کارمندی در برابر واقعیت بخش خصوصی
منتقدان میگویند مشکل اصلی، نگاه کارمندی مدیران دولتی سینماست. وقتی حقوق آخر ماه این مدیران بدون کوچکترین تغییری به حسابشان واریز میشود، درک درستی از دغدغههای سینمادار خصوصی که با سود و زیان واقعی زندگی میکند وجود ندارد. به تعبیر یکی از فعالان صنفی: «اگر بابت هر تعطیلی ناگهانی، حقوق مدیران سازمان سینمایی هم کسر میشد، مطمئن باشید ظرف چند روز سازوکاری برای حل مشکل پیدا میکردند.»
پرسشی بیپاسخ: چرا فیلم اجتماعی نباید اکران شود؟
یکی از نکات کلیدی مطرحشده توسط سعید خانی، به محتوای فیلمها برمیگردد. او تأکید کرده است که اتفاقاً بسیاری از فیلمهای اجتماعی با مضامین تراژیک و تلخ، میتوانند در ایام مناسبتی هم روی پرده باشند، بیآنکه مغایرتی با فضای عمومی داشته باشند. اما سیاستهای سلیقهای و تصمیمگیریهای پشت درهای بسته، باعث میشود سالنها به جای پر شدن با تماشاگر، درهایشان بسته بماند.
سینما؛ کوتاهترین دیوار فرهنگی؟
واقعیت تلخ این است که سینما در ایران به کوتاهترین دیوار حوزه فرهنگ تبدیل شده است. هر زمان که بحث محدودیت یا کنترل پیش میآید، اولین قربانی آن سینماست؛ رسانهای که در بهترین حالت هم با تردید و فشارهای بیرونی پیش میرود. این در حالی است که در کشورهای دیگر، اتفاقاً سالنهای سینما در روزهای تعطیل بیشترین رونق را تجربه میکنند.
سینمای ایران در شرایطی بحرانی به سر میبرد؛ بحرانی که نه فقط به کیفیت فیلمها یا استقبال مخاطب مربوط میشود، بلکه تصمیمهای مقطعی و بیبرنامه متولیان نیز آن را تشدید کرده است. اگر قرار است سینما بهعنوان صنعتی فرهنگی-اقتصادی دوام بیاورد، لازم است یک بار برای همیشه تکلیف تعطیلیهای سلیقهای روشن شود. در غیر این صورت، هر بار که پردهها به اجبار پایین کشیده میشوند، فاصله مردم و سینما بیشتر میشود و این هنر صنعت، بازندهای خاموش در میدان نابرابر فرهنگ خواهد بود.
نویسنده: نویسا راد